سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چشم ، نشستنگاه را چون رشته سر بند است چون خواب در چشم آید بند بسته بگشاید . [ و این از استعاره‏هاى شگفت است . گویى نشستنگاه را به آوند و چشم را به سر بند همانند فرموده و چون سربند بگشاید آنچه در آوند است برون آید ، و این سخن در گفته مشهورتر و ظاهرتر از سخنان پیامبر ( ص ) است و گروهى آن را از امیر مؤمنان علیه السّلام دانسته‏اند و از جمله گفته مبرد است در کتاب مقتضب در باب لفظ به حروف و ما در کتاب خود که مجازات آثار نبوى نام دارد از این استعاره سخن گفته‏ایم . ] [نهج البلاغه]

از این همه تکرار خسته شده‌ام. کبوترهای مهاجر کی رفتند با چشمانی که آیه‌های اندوه بود و پر از آهنگ رفتن، و ناراحت از ثانیه‌های جاماندن؟

راستی یاد بچه‌های جبهه به خیر، یاد خدا، یاد جبهه به خیر، آن وقتها که در امتداد نسیم، خستگی را احساس می‌کردیم و زجر مثل برگ یاس نوازشمان می‌کرد و  درد مثل نیلوفر به دورمان می‌پیچید و آرامشمان می‌داد. دلمان به یاد خدا بود و به فکر خوبی. غفلت با ما قهر کرده بود و با رفاه هم آشتی نداشتیم.

یاد موقعیتهایی به خیر که در آن به فکر موقعیت نبودیم. یاد دوکوهه به خیر که هزاران کوه ایستادگی تربیت کرد. یاد ایستگاه صلواتی به خیر که استراحتگاه ملائکه بود. یاد پلهایی به خیر که فاصلة دنیا و آخرت بود، یاد خودروهای بهشتی به خیر که انبوهی دل را سوار می‌کرد و از جاده‌های صراط از میان دوزخ آتش به مقصد می‌رساند. یاد جاده‌هایی به خیر که آدمی را از بیراهگی، انحراف و چند راهگی نجات می‌داد. یاد تابلوهایی به خیر که راه جاودانگی را مشخص می‌کرد. یاد سنگرها به خیر که مفصل‌ترین میهمانی اشک و خلوص را بدون خرجهای کلان ترتیب می‌داد. یاد خاکریز به خیر که گودالهای لغزش را صاف می‌کرد. یاد حسینیه به خیر که شاهد قدوم اهل بیت(ع) بود.

یاد بستان به خیر که مزرعة عشق بود، سوسن‌گرد که آن همه شقایق در دل کاشت، آبادانی که از ویرانیهای دل جلوگیری می‌کرد. خرمشهر که شهرداران آسمان به زیبا سازی‌اش پرداختند، اروندی که هزاران دل در آن آبتنی کردند، شلمچه که کبوترهای بی‌نشان را در گوشه و کنارش منزل داد.

یاد حنای یکرنگی به خیر، یاد فهمیده‌ها به خیر که قبل از تکلیف به تشییع رفتند. یاد بسیجی به خیر که ضریب اخلاص بود. یاد تخریبچی به خیر که حصارهای دنیا را فرو ریخت. یاد پلاک به خیر که شمارة پرواز بود، یاد گروه خونهایی به خیر که همه مثل هم بودند. خاکریز نونی‌شکل که روبه‌روی آن حرفی از نام و نان نبود. جزیرة مجنون که شاهد جنون عشق بود. جزیرة سهیل که ستاره‌های زمینی را به آسمان عروج فرستاد. ام‌القصر که اهالی ویلا را هرگز به خود ندید. فاو که وفا به تعهد بندگی را می‌آموخت. یاد کمیل و گردانش که همه به علی(ع) پیوستند و گردان مالک که از مال چیزی نداشتند. گردان روح الله که به نیاز جسم سرگرم نبودند. گردان حبیب‌بن‌مظاهر که همه دوست خدا بودند. گردان علی‌اصغر، که همه بزرگ بودند.

شما را به خدا یک بار دیگر سری بزنید و شهدا را فراموش نکنید.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط ارسلان سلطانی 87/3/5:: 2:24 صبح     |     () نظر